گاهی وقتها، فهمیدن، درد دارد.
به عمد یا به سهو، پیدا یا نهان، چیزی میفهمی، یا موضوعی را متوجه میشوی، یا حتی تلاش میکنی که بفهمی و سر در بیاوری،
بعد از آن است که دردت شروع میشود.
میخواهی حرفی بزنی شاید راحت شوی، نمیتوانی.
میخواهی بنویسی شاید آرام شوی، فقط کنایه و استعاره و ایهام است که به کمکت میآید.
میخواهی سکوت کنی و چیزی نگویی شاید فراموش کنی، گاه و بیگاه به سراغت میآید و ذهنت را درگیر میکند.
این است که فهمیدن، گاهی درد دارد.
درباره این سایت