من و آرزوهایم با هم بودیم. از همان ابتدا. 

با هم قد کشیدیم و با هم بزرگ شدیم.

همیشه و همه جا پیش هم بودیم و مالِ هم.

در جایی، من ایستادم. او هم ایستاد.

من همچنان ایستادم. او رفت.

من رفتم، او پیش‌تر رفت.

من ماندم، او دورتر رفت.

من ایستادم، در حسرتِ رفتنش.

او رفت، بی حسرتِ ماندم.

من ماندم در ناکجاآباد بودنم و او رفت به هرکجاآباد بودنش. 

آرزوهایم را، هر کجا اگر دیدید، بگوئیدش که پشیمانم از ماندن؛

کاش می‌ماند و مرا هم با خودش می‌برد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گلداستور Kimberly rastateam دکتر حسن خیری بلاگ دانلود malaysianett.parsablog.com Latasha گروه دهه هشتادی ها